به گزارش مشرق، «محمدکاظم انبارلویی» در یادداشتی نوشت:
راهبرد آمریکاییها در برزخ دَوَران دو مقوله «زوراندیشی» و «دور اندیشی» سیر میکند. راهبرد آنها جواب نداده است. آنها به سرعت به سمت بحرانی عمیق هدایت میشوند و از آن خلاصی نخواهند یافت. «زوراندیشی» آنها حکم میکند بزنند زیر هر پیمان و معاهدهای که فکر میکنند میتوانند باج بیشتری از طرف مقابل بگیرند. اما «دوراندیشی» آنها میگوید؛ این «زور» بهزودی علیه خود آنها بهکار خواهد رفت و هزینه بیشتری را باید پرداخت کنند.
بیشتر بخوانید:
ترامپ: باید در برابر چین کاری کرد
آنها با همین راهبرد با کره شمالی وارد گفتوگو شدند به در بسته خوردند. با چینیها در جنگ تعرفهها کم آوردند. در مورد برجام هم دچار خبط عظیمی شدند. با پاره کردن برجام رشته دیپلماسی خود را با شرکای جهانی و نیز تداوم حقهبازی علیه ملت ایران را پاره کردند. حالا یا باید به طرف جنگ بروند یا به طرف پذیرش تعهدات، هر دو راه برای آنها بسته است. دوراندیشی آنها میگوید؛ طرفی از دخالت نظامی نخواهند بست. چون در باتلاق جنگ عراق، سوریه و افغانستان گیر کردهاند و نمیتوانند خود را درگیر جنگی جدید بکنند و نمیدانند آینده آن را پیشبینی کنند. هزینههای این جنگ کمر اقتصاد آمریکا را خواهد شکست بهعلاوه اینکه افکار عمومی آمریکا تاب پذیرش جنگ جدید را ندارد. ارتش آمریکا برای یک جنگ متقارن طراحی شده است. آنها در جنگ نامتقارن که اکنون در غرب آسیا در جریان است حرفی برای گفتن ندارند. بازگشت به برجام هم جز خفتوخواری و پذیرش شکست برای آنها رقم نخواهد زد. به همین دلیل به ظاهر پیش شرطها را برداشتهاند تا دوباره به میز مذاکره برگردند تا آنها را در خلال مذاکره مطرح کنند.
آمریکاییها مذاکره میکنند تا جنگ نکنند، مذاکره میکنند تا امتیازی ندهند پس بهترین گزینه آنها مذاکره برای مذاکره یا به اصطلاح سرکار گذاشتن دستگاه دیپلماسی ماست. اینکه رهبری معظم انقلاب میفرمایند نه مذاکره نه جنگ از یک واقعیتی سخن میگویند که فعلاً آمریکاییها با آن روبهرو هستند حزب دموکرات و حزب جمهوریخواه هر کدام نمادی برای اعلام تفکر خود دارند. نماد اولی الاغ و دومی فیل است. اکنون فیلها سرکار هستند. جثه بزرگ آنها مانع از هر تحرکی شده است این اوضاع را الاغها برای آنها مهیا کردهاند. همین الاغها نآدر اول انقلاب به ایران حمله کردند و در صحرای طبس به امر خداوند تبارک و تعالی نابود شدند و طعم شکست حمله مجدد به ایران را برای اولین بار چشیدند.
از آن زمان تاکنون نه فیلها نه الاغها شانس خود را در حمله به ایران امتحان نکردند و نخواهند کرد. حال سوال کلیدی این است که چه کسانی آمریکا را از این مخمصه بیرون خواهند آورد. اکنون آمریکاییها روی دو عده حساب باز کردند. آنها افرادی را در داخل «منگول سیاسی» میدانند و در فتنه ۷۸ و ۸۸ از آنها کار کشیدند، امید دارند در این مورد از آنها کمک بگیرند. یک عده هم در بیرون هستند که فعلاً روی آلمان و ژاپن حساب باز کردهاند.
ماس وزیر خارجه آلمان برای «ماستمالی» برجام و تکرار حرفهای ترامپ به تهران آمده است. او قبل از آمدن گفته بود قرار است بروم تهران، نگرانی اروپا از قدرت موشکی را به اطلاعات مقامات ایران برسانم!
مگر ما مطلع نیستیم آنها نگران هستند که او میآید بگوید ما نگران هستیم؟
آلمان که یک ضلع مذاکره برجامی بوده، به هیچیک از تعهدات برجامی عمل نکرده وحتی از دادن بنزین هواپیمای وزیر خارجه ما در این کشور پرهیز میکند، چگونه رویش میآید با پُرررویی تمام از این حرفها بزند. وزیر خارجه ما یا رئیسجمهور ما چه میخواهد به او بگوید که وی نداند. لابد میخواهند بگویند ما نگران حضور ناوگان آمریکا و ناتو در خلیجفارس نیستیم! از پادگانهای نظامی ناتو و آمریکا در دور تا دور ایران نگران نیستیم، اما نگرانی شما را درک میکنیم و سعی میکنیم نگرانی شما را رفع کنیم! یکی نیست در دستگاه دیپلماسی ما از موضوع مذاکره، فایده مذاکره و چند و چون آن سخن بگوید و به افکار عمومی پاسخ دهد چرا دستگاه دیپلماسی کرکره دیپلماسی عمومی را پایین کشیده و به دشمن جرات داده از این مزخرفات بگوید. آلمان بیشترین سلاح را به عربستان فروخته و سهم عظیمی در کشتار مردم مظلوم یمن بویژه کودکان و زنان دارد. خوشبینترین سیاستمداران در ایران که امید داشتند با آمریکا مذاکره کنند و به نتیجه برسند، الان میگویند هرگونه مذاکره با آمریکا دیوانگی است و حاضر نیستند این نقش را در تاریخ دیپلماسی کشور ایفاء کنند اما آمریکاییها از اثرگذاری «منگولهای سیاسی» در داخل روی ذهن این جماعت از دیپلماتها ناامید نیستند.
خالیبندی "ابرمقاومت" توسط همین منگولهای سیاسی تئوریپردازی شده است. صلحطلبی، اصلاحطلبی و دموکراسی سه مقولهای که آنها از آن به عنوان معبر ابرمقاومت یاد میکنند، همان مقوله بازگشت به مذاکره است.
آمریکاییها میخواهند از "صلحطلبی"های آنها ترس از جنگ خود را مداوا میکنند. با "اصلاحطلبی" آنها شورشهای جدید را در قالب فتنه جدید کلید بزنند. با مقوله "دموکراسی" نسخه جرج سوروس را برای تجدید انقلاب رنگی در ایران بازنویسی کنند.
تردید نیست دولت و ملت ایران بهویژه رهبری هوشمند انقلاب با راهبرد "دکترین مقاومت امام خمینی (ره) " آمریکا را از زوراندیشی پشیمان خواهند کرد و حکام فاسد، متجاوز و عهدشکن کاخ سفید را سر جای خود خواهند نشاند. این وسط قارونهای منطقه که با زوراندیشی آمریکاییها همراهی میکنند و به عاقبت کار نمیاندیشند، بیشتر از همه ضرر میکنند. آنها فهمیدهاند که رقص شمشیر با کفار مشروعیت خادم العربعین بودن آنها را زیر سوال برده است. آنها بهزودی خواهند فهمید شمشیر برای رقصیدن نیست، برای فرود آمدن بر سر کفار و مشرکین است. جبهه مقاومت این حقیقت را اثبات خواهد کرد.